Drogen in IRAN-11


سونامی هرویین در ایران

Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift:

مجله پرتیراژ اشترن، چاپ آلمان، در یکی از نسخه‌های ماه نوامبر خود در گزارشی مفصل با نام « ایران، منجلاب مواد مخدر» به پدیده اعتیاد در ایران پرداخته است. ایران به نسبت جمعیت خود، بالاترین میزان اعتیاد در جهان را دارد.
توماس اُسترکرن سردبیر مجله «اشترن» تیتر سرمقاله چهل و ششمین شماره این مجله را که در ماه نوامبر منتشر شده است «روی تاریک جمهوری اسلامی ایران» انتخاب کرده است. دلیل انتخاب چنین تیتری، گزارش ویژه «اشتفان گاسل» خبرنگار این مجله است که برای شرکت در مراسم روز جهانی مبارزه با اعتیاد به ایران سفر کرده و با همکاری اصلان ارفع، عکاس ایرانی، «روی سیاه زندگی روزمره را در ایران» به تصویر کشیده است: معضل اعتیاد.
سردبیر اشترن از جدیدترین آمار ارائه شده توسط سازمان ملل یاد می‌کند که به موجب آن در هیچ کجای دیگر جهان به جز ایران، با توجه به میزان جمیعت، افراد معتاد به مواد مخدر وجود ندارد. تیم تهیه کننده گزارش با باغبانهایی صحبت کرده‌اند که هر روز عادت دارند تا در پارکها معتادانی را پیدا کنند که به دلیل تزریق بیش از اندازه جان خود را از دست داده‌اند یا دختران نوجوانی که برای تامین مواد مخدر مورد نیاز خود و مادرشان مجبور به تن فروشی هستند. آنها همچنین به مکانهایی رفته‌اند که در آنجا سوزنهای تمیز در دسترس معتادان قرار می‌گیرد و با پزشکانی ملاقات کرده‌‌اند که همیشه شاهد صف‌های طولانی معتادان برای دریافت «متادون» در مقابل مطبشان بوده‌اند.
اُسترکرن البته در پایان سرمقاله خویش اضافه می‌کند که در جهان اسلام، ایران تنها کشوری است که دارای برنامه‌ای پیشرفته برای مبارزه با اعتیاد است.
"رکورد غم‌انگیز"
«چند عدد رنگ و رو رفته بر روی یک دیوار گچی تنها بازمانده‌های شانسی هستند که زمانی به فرشته روی آورد تا زندگیش بهتر شود. مرد گفته بود که با او ازدواج می‌کند فقط به یک شرط، اینکه کراک را کنار بگذارد و خانواده‌ش را ترک کند. مرد دوست برادر بزرگترش بود و خودش هم زمانی اعتیاد داشت اما حالا مدتی می‌شد که اعتیادش را ترک کرده بود. فرشته همان روز و روزهای بعدتر هم او را جواب کرده بود. در آخرین دیدارش، مرد در هنگام رفتن شماره تلفنش را روی دیوار نوشته بود اما فرشته هرگز به او زنگ نزد.»
Bildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift: اشتفان گاسل گزارشش را از یک خانه کوچک و قدیمی در یکی از مناطق جنوب شهر تهران آغاز می‌کند، جایی که فرشته نوزده ساله به همراه مادرش، هر دو مشغول کشیدن هرویین هستند. دختر رو به خبرنگار می‌گوید: «من وقتی مادری به این خوبی دارم مرد می‌خواهم چه کار.» مادر سیگاری را در دهان دختر می‌گذارد تا تنباکو تلخی هرویین را بگیرد و می‌گوید: «فرشته دختر خوبی است. ما اگر او را نداشتیم چه می‌کردیم؟»
بعد از توصیف این صحنه خبرنگار آلمانی از «رکورد غم‌انگیز اعتیاد در ایران، سی سال پس از انقلاب آیت‌الله خمینی» می‌گوید: «بنابر یک تخمین رسمی دولت یک میلیون و صد هزار معتاد حرفه‌ای و هفتصد هزار معتاد تفننی در ایران وجود دارند، هر چند که در حقیقت این ارقام بسیار بیشتر از این آمار اعلام شده است. گرایش به هرویین در بین جوانان و به خصوص زنان به شدت رو به افزایش است.»
فرشته دقیقاً نمی‌داند که دوازده ساله بود یا چهارده ساله که برای اولین بار مواد مخدر مصرف کرد. پدر آنها را ترک می‌کند و مادر و هفت فرزندش برای فرار از نگاه‌های تحقیرآمیز همسایه ها از شهری مرزی در نزدیکی عراق به تهران می‌آیند. رضا برادر بزرگتر آنها را با هرویین آشنا می‌کند و بعد از آن اعتیاد کم‌کم شیرازه خانواده را از هم می‌پاشد. با مرگ خواهر بزرگتر در یک تصادف، فرشته در سن پانزده سالگی مسئولیت مراقبت از مادر و برادر کوچکتر را به عهده می‌گیرد و حالا با تن‌فروشی خرج اعتیاد را تامین می‌کند، چه در یک خانه در شمال شهر یا در یک کارگاه ساختمانی. درآمد هر شب‌اش چیزی میان ۲۵ تا ۷۰ یورو است. هرچقدر این مبلغ بیشتر باشد به همان میزان هم مواد مخدری که صبح در راه برگشت به خانه، می‌خرد، بیشتر است.
"خدا را شکر که تنها حشیش می‌کشد"
گزارشگر آلمانی سپس به شرق تهران می‌رود، به محله خاک سفید، جایی که مطب دکتر محمد صادق شیرازی واقع شده است. این دکتر سی و هشت ساله بیش از ده سال است که معتادان را درمان می‌کند و از نزدیک شاهد بوده است که چگونه میزان اعتیاد به حشیش در دهه هشتاد و نود میلادی بین جوانان افزایش یافته.
دکتر شیرازی یکی از نخستین کسانی بوده است که سه، چهار سال پیش زنگهای خطر برایش به صدا در آمده‌اند وقتی که ماده مخدر جدید هرویین- کراک روانه بازار و به سرعت هم محبوب شد. زیرا که بسیاری آن را کم خطرتر از هرویین می‌پنداشتند. تصوری غلط از ماده مخدری که ده تا دوازده بار قویتر از هرویین معمولی است.
Bildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift: «امروز اگر مریض جدیدی داشته باشم که فقط حشیش می‌کشد، به او تبریک می‌گویم و خدا را شکر می‌کنم.» این جمله را دکتر خطاب به اشتفان گاسل می‌گوید که کنجکاو است بداند چرا ایران این چنین در باتلاق اعتیاد فرورفته است: «بعضی می‌گویند که میزان اعتیاد به دلیل بالاست که الکل ممنوع است و مثل زمان شاه بار یا میخانه وجود ندارد. اما من اینطور فکر نمی‌کنم. خیلی از کسانی که مواد مخدر مصرف می‌کنند، هرگز به بار یا میخانه نمی‌روند. دلیل اصلی تا حد بسیار زیادی به وضعیت بد اقتصادی و نرخ بالای بیکاری بستگی دارد.» و خبرنگار آلمانی قیمت ارزان مواد مخدر را هم اضافه می‌کند: «یک گرم هرویین - کراک در تهران کمتر از سه یورو قیمت دارد.»
صحنه عیان اعتیاد
پارک کوثر در جنوب تهران مکان بعدی است که خبرنگار مجله «اشترن» به آنجا رفته است. او می‌نویسد: «منطقه اطراف پارک کوثر بدون شک بزرگترین صحنه‌ی جلوه‌گری مواد مخدر در خاورمیانه است. چمن‌ها پوشیده از سرنگ‌های مصرف شده است و ظهرها بر روی نیمکتهای پارک می‌توان شمار زیادی از مردان خمیده‌ای را دید با گونه‌های فروافتاده و چشمان از هوش رفته.»
در همین مکان هم هست که گاسل با فردین ۲۹ ساله و کامیار ۲۴ ساله آشنا می‌شود که مشغول «خون بازی» هستند. این به اصطلاح بازی چیزی نیست جز تزریق مواد در رگ و همزمان کشیدن خون در سرنگ و وارد کردن دوباره آن به رگ.
گزارشگر سپس از زبان دکتر شیرازی از عملیات پاکسازی نیروهای پلیس می‌گوید: بسیاری از خانه‌هایی که به پایگاه معتادان تبدیل شده‌ بودند خراب می‌شوند و تعداد زیادی از آنها هم دستگیر و روانه زندان می‌شوند و برخی نیز اعدام. او سپس می‌نویسد، حالا ۶۰۰ مرکز درمانی اعتیاد در سراسر ایران وجود دارند و بیش از صد هزار معتاد با مراجعه روزانه به این مکانها می‌توانند جایگزینهایی مثل متادون دریافت کنند. حتی به زودی قرار است تا یک مرکز دولتی برای توزیع حشیش به کسانی که اعتیاد پیشرفته دارند و نمی‌توان جور دیگری به آنها کمک کرد، تاسیس شود. البته حشیش به صورت محلول در الکل در دسترس این افراد قرار خواهد گرفت.
علی سنتوری، داستانی آشنا
Bildunterschrift: Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift: «ایران از طرف دولتهای خارجی به خاطر مبارزه با مواد مخدر بسیار مورد تشویق قرار گرفته است.» اشتفان گاسل، خبرنگار اشترن بعد از نوشتن این جمله، از مراسم روز جهانی مبارزه با مواد مخدر در ایران می‌گوید که دلیل اصلی سفر او به این کشور بوده است. مراسمی که در آن رییس جمهور ایران در یک تماس زنده از دفتر ریاست جمهوری می‌گوید: «حالا زمان آن رسیده است تا آن دسته از کسانی که ادعا می‌کردند علیه مواد مخدر مبارزه می‌کنند در استراتژی و روابط آشکار و نهان خود با قاچاقچیان تجدید نظر کنند...این یک پیشنهاد است و هشدار.» گاسل سپس می‌نویسد: «ایران قربانی رژیم‌های بد طینت بیگانه شده که می‌خواهند جمهوری اسلامی او را به واسطه باز گذاشتن دست مافیای مواد مخدر تضعیف کنند. این تصویری است که از مشکل اعتیاد در جهان‌بینی احمدی‌نژاد، رییس جمهور ایران شکل گرفته است. اما داستان علی سنتوری به هیچ عنوان سنخیتی با این جهان‌بینی ندارد.»
سپس داستان فیلم «علی سنتوری» و معتاد شدنش را نقل می‌کند و می‌افزاید که این فیلم به راحتی با مخاطب ارتباط برقرار می‌کند چراکه در این سرزمین هر کسی فردی را می‌شناسد که به همان سرنوشتی دچار شده است که علی سنتوری فیلم داریوش مهرجویی.
پایان گزارش حکایت سرگذشتی است از زبان بهرام رادان هنرپیشه نقش اول فیلم «علی سنتوری» که در گفت‌وگو با اشتفان گاسل از دوست دوران کودکی خود حرف می‌زند که کراک او را از بچه‌ای شاد و سپس جوانی بذله‌گو تبدیل به معتادی کرده است که برق چشمانش را از دست داده، چاق و بدون احساس در خانه‌ای به همراه دو پرستار زندگی می‌کند و دیگر هیچ نمی‌گوید: «داستان فیلم من درست همانند داستان خانواده دوستم است. پدر و مادرش به همین خاطر ویران شدند.»