ایران، کلید مسئله خاور نزدیک
Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift: محمود احمدینژاد، رئیسجمهور ایران
خبرگزاری آلمان در تفسیری پیرامون بحران غزه نوشته است، مبارزهی اسرائیل عیله حماس در غزه، همانند جنگ علیه حزبالله لبنان در دو سال پیش، تنها جنگی دیگر در ارتباط با مسئله فلسطین نیست. بلکه بیشتر جنگ نیابتی دربارهی آیندهی خاورنزدیک، میان متحدان غرب از یک سو و جمهوری اسلامی ایران از سوی دیگر است. برخلاف جنگ دو سال پیش در لبنان، اینبار علائم خفیفی وجود دارد که نشاندهندهی تحرکی در این زمینه است.
خبرگزاری آلمان در تفسیر خود میگوید، عامل اصلی، آغاز ریاست جمهوری باراک اوباماست. اوباما میخواهد همچنان محکم در کنار اسرائیل بماند، بنابراین نمیتواند نگرانیهای اعراب را به سرعت برطرف کند. با این حال، تیم اوباما میتواند آمادگی آن را داشته باشد، توافقی را بپذیرد که هدف آن بهبود اوضاع در غزه و چارهجویی اساسی جهت یافتن یک راهحل سیاسی باشد. در این راهحل البته باید حماس هم بتواند پرستیژ خود را حفظ کرده و هم جایگاه سیاسی معینی را تصاحب کند. تنها در چنین حالتی است که محاصرهی غزه میتواند پایان یابد، منطقهای که سالهاست فلسطینیهای ساکن در آن سرخورده شده و به آغوش حماس رانده شدهاند.
نفوذ سیاسی در برابر چشمپوشی از خشونت طرفداران این سیاست آن را تنها امکانی میدانند که در نهایت بتوان گروه رادیکال حماس را به تفاهم با اسرائیل وادار کرد. آنها به این استناد میکنند که حزبالله لبنان از هنگامی که پس از جنگ تابستان ۲۰۰۶ دارای نقش سیاسی مهمی در لبنان شد، دیگر نمیخواهد خود را با اسرائیل درگیر کند. امید بستن به اینکه یک گروه شبهنظامی به سود مشارکت سیاسی دست از خشونت بردارد، قطعا بازی پرخطری است. این تاکتیک در گذشته در مورد گروههای رادیکال فلسطینی نتیجه نداده است.
علاوه بر این، اوباما برای مذاکره با ایران اعلام آمادگی کرده است، کشوری که خیلیها آن را کلید جورچین خاورنزدیک میدانند. از هنگامی که حزباللهِ مورد حمایت تهران، در سال ۲۰۰۶ به مدت طولانی در برابر اسرائیل ایستادگی کرد، جمهوی اسلامی ایران در منطقه وزن مهمی بهدست آورد، در حالی که از نفوذ کشورهای میانهروی عرب کاسته شد. صرف نظر از برنامهی اتمی پرمناقشه و لفاظیهای ضداسرائیلی تندروها، در ایران نیروهایی حضور دارند که طرفدار کنارآمدن با ایالات متحدهی آمریکا هستند. از این امکان میتوان به عنوان اهرمی برای آغاز مذاکرات در بارهی امنیت اسرائیل و نیز موضوع حمایت ایران از شبهنظامیان اسلامگرا استفاده کرد.
تاثیر رویدادهای ایران و عراق بر یکدیگر
خبرگزاری آلمان در ادامهی تفسیر خود مینویسد، به نظر میرسد، در ارتباط با اوضاع خاورنزدیک دو روند بسیار تعیینکننده در حال پدیدار شدن هستند: از یک سو ایران به خاطر سقوط قیمت نفت و سوء مدیریت اقتصادی، نسبت به چند ماه پیش در وضعیت بدتری قرار دارد و با توجه به انتخابات ریاست جمهوری بهار آینده، ناگزیر است مراقب پیامدهای سیاسی داخلی و نارضایتیهای مردم باشد. از سوی دیگر، اوضاع در عراق رو به بهبود است. علاوه بر آنکه خشونتها در عراق در حال فروکشکردن است، واشنگتن و بغداد، هم بر روی یک برنامهی زمانی خروج نیروهای آمریکایی از عراق توافق کردهاند و هم دو کشور مقرراتی را پذیرفتهاند که بیشترین استقلال را برای دولت عراق فراهم میآورد. این وضعیت به سود کشورهایی همچون عربستان سعودی و مصر نیز هست که در جبههی مشتت کشورهای عربی، به عنوان دستان دراز ایالات متحدهی آمریکا شناخته شدهاند. این کشورها اکنون میتوانند در مشکل غزه بهطور جدی وارد تلاشهای دیپلماتیک شوند.
مصر بهطور روشن علیه حماس موضع گرفته و وزیر خارجهی معمولا خویشتندار عربستان سعودی، بهطور غیرمستقیم حماس را مسئول درگیریهای غزه معرفی کرده است. ترکیه نیز با پشتیبانی جدی غرب در موقعیت بسیار مناسبی قرار دارد که همهی طرفهای درگیر را دور یک میز جمع کند. با اینهمه، چنین کاری هنوز هم نیازمند تلاشهای دیپلماتیک هوشمندانه، جدی و مصممانهی غرب بهطور کلی و ایالات متحدهی آمریکا بهطور خاص است.
Großansicht des Bildes mit der Bildunterschrift: محمود احمدینژاد، رئیسجمهور ایران
خبرگزاری آلمان در تفسیری پیرامون بحران غزه نوشته است، مبارزهی اسرائیل عیله حماس در غزه، همانند جنگ علیه حزبالله لبنان در دو سال پیش، تنها جنگی دیگر در ارتباط با مسئله فلسطین نیست. بلکه بیشتر جنگ نیابتی دربارهی آیندهی خاورنزدیک، میان متحدان غرب از یک سو و جمهوری اسلامی ایران از سوی دیگر است. برخلاف جنگ دو سال پیش در لبنان، اینبار علائم خفیفی وجود دارد که نشاندهندهی تحرکی در این زمینه است.
خبرگزاری آلمان در تفسیر خود میگوید، عامل اصلی، آغاز ریاست جمهوری باراک اوباماست. اوباما میخواهد همچنان محکم در کنار اسرائیل بماند، بنابراین نمیتواند نگرانیهای اعراب را به سرعت برطرف کند. با این حال، تیم اوباما میتواند آمادگی آن را داشته باشد، توافقی را بپذیرد که هدف آن بهبود اوضاع در غزه و چارهجویی اساسی جهت یافتن یک راهحل سیاسی باشد. در این راهحل البته باید حماس هم بتواند پرستیژ خود را حفظ کرده و هم جایگاه سیاسی معینی را تصاحب کند. تنها در چنین حالتی است که محاصرهی غزه میتواند پایان یابد، منطقهای که سالهاست فلسطینیهای ساکن در آن سرخورده شده و به آغوش حماس رانده شدهاند.
نفوذ سیاسی در برابر چشمپوشی از خشونت طرفداران این سیاست آن را تنها امکانی میدانند که در نهایت بتوان گروه رادیکال حماس را به تفاهم با اسرائیل وادار کرد. آنها به این استناد میکنند که حزبالله لبنان از هنگامی که پس از جنگ تابستان ۲۰۰۶ دارای نقش سیاسی مهمی در لبنان شد، دیگر نمیخواهد خود را با اسرائیل درگیر کند. امید بستن به اینکه یک گروه شبهنظامی به سود مشارکت سیاسی دست از خشونت بردارد، قطعا بازی پرخطری است. این تاکتیک در گذشته در مورد گروههای رادیکال فلسطینی نتیجه نداده است.
علاوه بر این، اوباما برای مذاکره با ایران اعلام آمادگی کرده است، کشوری که خیلیها آن را کلید جورچین خاورنزدیک میدانند. از هنگامی که حزباللهِ مورد حمایت تهران، در سال ۲۰۰۶ به مدت طولانی در برابر اسرائیل ایستادگی کرد، جمهوی اسلامی ایران در منطقه وزن مهمی بهدست آورد، در حالی که از نفوذ کشورهای میانهروی عرب کاسته شد. صرف نظر از برنامهی اتمی پرمناقشه و لفاظیهای ضداسرائیلی تندروها، در ایران نیروهایی حضور دارند که طرفدار کنارآمدن با ایالات متحدهی آمریکا هستند. از این امکان میتوان به عنوان اهرمی برای آغاز مذاکرات در بارهی امنیت اسرائیل و نیز موضوع حمایت ایران از شبهنظامیان اسلامگرا استفاده کرد.
تاثیر رویدادهای ایران و عراق بر یکدیگر
خبرگزاری آلمان در ادامهی تفسیر خود مینویسد، به نظر میرسد، در ارتباط با اوضاع خاورنزدیک دو روند بسیار تعیینکننده در حال پدیدار شدن هستند: از یک سو ایران به خاطر سقوط قیمت نفت و سوء مدیریت اقتصادی، نسبت به چند ماه پیش در وضعیت بدتری قرار دارد و با توجه به انتخابات ریاست جمهوری بهار آینده، ناگزیر است مراقب پیامدهای سیاسی داخلی و نارضایتیهای مردم باشد. از سوی دیگر، اوضاع در عراق رو به بهبود است. علاوه بر آنکه خشونتها در عراق در حال فروکشکردن است، واشنگتن و بغداد، هم بر روی یک برنامهی زمانی خروج نیروهای آمریکایی از عراق توافق کردهاند و هم دو کشور مقرراتی را پذیرفتهاند که بیشترین استقلال را برای دولت عراق فراهم میآورد. این وضعیت به سود کشورهایی همچون عربستان سعودی و مصر نیز هست که در جبههی مشتت کشورهای عربی، به عنوان دستان دراز ایالات متحدهی آمریکا شناخته شدهاند. این کشورها اکنون میتوانند در مشکل غزه بهطور جدی وارد تلاشهای دیپلماتیک شوند.
مصر بهطور روشن علیه حماس موضع گرفته و وزیر خارجهی معمولا خویشتندار عربستان سعودی، بهطور غیرمستقیم حماس را مسئول درگیریهای غزه معرفی کرده است. ترکیه نیز با پشتیبانی جدی غرب در موقعیت بسیار مناسبی قرار دارد که همهی طرفهای درگیر را دور یک میز جمع کند. با اینهمه، چنین کاری هنوز هم نیازمند تلاشهای دیپلماتیک هوشمندانه، جدی و مصممانهی غرب بهطور کلی و ایالات متحدهی آمریکا بهطور خاص است.