Ayatolah montazeri-7

آیت الله‏ منتظرى: مردم وظیفه دارند که در هر شرایطى
اعتراض خودشان را اعلام کنند

حجة الاسلام والمسلمین غلامحسین قیصرى که از اعضاى
دفتر آیت الله‏ ‏العظمى منتظرى و امام جماعت حسینیه
اعظم نجف آباد مى‎باشند، در‏ ‏تاریخ ‏۱۳۸۷/۱۰/۷‏ از طرف
دادگاه ویژه روحانیت قم احضار و سپس به‏ ‏اداره اطلاعات آن شهر
منتقل شدند. پس از چندین روز بازجویى و‏ ‏نگهدارى
در سلول انفرادى و در پى مخالفت ها و اعتراضات مردمى و‏ ‏تحصن
در مساجد نجف آباد، دادگاه ویژه ایشان را در تاریخ‏ ‏‏۱۳۸۷/۱۰/۱۴‏ آزاد کردند
ولى از رفتن ایشان به نجف آباد و اقامه نماز‏ ‏جماعت و سخنرانى
در آن شهر در طول ماههاى محرم و صفر ممانعت به‏ ‏عمل آوردند
و حق خروج از شهر قم را به ایشان ندادند.
به خاطر اعتراض‏ ‏به این حکم دادگاه ویژه روحانیت جمعى
از اقشار مردم نجف آباد روز جمعه ۲۷/۱۰/۱۳۸۷ با‏ ‏آیت الله العظمى
منتظرى دیدار کردند و ناراحتى خود را از این تصمیم‏ ‏تنگ نظرانه ابراز داشتند.
‏ ‏در این دیدار ابتدا حجة الاسلام والمسلمین قیصرى مطالب ذیل را بیان‏ ‏نمودند:
***
‏ ‏بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین ، والله خیر ناصر و معین .‏ ‏قال الصادق (ع ): “فان فینا اهل البیت فى کل خلف عدولا ینفون عنه‏ ‏تحریف الغالین و انتحال المبطلین و تأویل الجاهلین “. (کافى ، جلد ۱، کتاب‏ ‏فضل العلم ، باب صفة العلم ، حدیث ۲).
‏ ‏با عرض تشکر از تمامى شما برادران و خواهران که تشریف آوردید براى‏ ‏زیارت بى بى فاطمه معصومه سلام الله علیها و همچنین دیدار با مرجع‏ ‏بزرگوارتان.

‏ ‏نجف آباد شهرى است که همیشه علماء و دانشمندان بزرگى را در بین‏ ‏مردم داشته است . تا آنجایى که شما به یاد دارید بزرگانى همچون مرحوم‏ ‏حاج شیخ احمد حججى ، مرحوم حاج شیخ ابراهیم ریاضى ; و مدتهاى‏ ‏مدیدى شما مردم ، مجاهد بزرگوار و فقیه عالیقدر و مجتهد بى نظیر‏ ‏حضرت آیت الله العظمى منتظرى را در بین خود داشتید. روشن بینى و‏ ‏آگاهى و تدین شما مردم به واسطه حضور این عالمان و دانشمندان و‏ ‏بزرگانى است که در بین شما بودند و خدماتى را انجام دادند. همچنین‏ ‏مرحوم آیت الله ایزدى امام جمعه فقید شهرمان از اندیشمندانى بودند که‏ ‏سالیان دراز در بین شما بودند، و همه اینها باعث شد تا نجف آباد شهرى‏ ‏باشد با مردم متدین ، روشن بین و آگاه ; و البته وظیفه علماء همین است.

‏ ‏روایتى است در کتاب کافى که قسمتى از آن را خدمتتان قرائت کردم . امام‏ ‏صادق (ع ) مى‎فرمایند: “در ما اهل بیت در هر دوره اى جانشینان عادلى‏ ‏هستند که از سه گروه جلوگیرى مى‎کنند: اول غلوکنندگان ، دوم‏ ‏رخنه کنندگان به باطل ، و سوم جاهلان و نادانانى که تأویلاتى در دین انجام‏ ‏مى‎دهند.

‏ ‏به هرحال شما مردم دانشمندان و اندیشمندان زیادى را در بین خودتان‏ ‏داشتید و این باعث هوشیارى و بیدارى و آگاهى شماست . من هیچ قابل‏ ‏نیستم ، اصلا نمى شود نام من را در کنار بزرگانى که عرض کردم قرار داد،‏ ‏اما به هرحال مشکلى پیش آمده و وجود من را در نجف آباد مضر دانستند‏ ‏و امروز هم اجبارا در قم ساکن هستم . امیدواریم که مشکل برطرف شود.‏ ‏باز عرض مى‎کنم من کوچک تر از آن هستم که نیازى به این همه احساسات‏ ‏باشد که شما نسبت به این موضوع داشتید. اما در عین حال از این‏ ‏حساسیت ها که شما نسبت به یک خدمتگزار خود دارید تشکر مى‎کنم .‏ ‏امیدوارم این اقدامات مسالمت آمیز شما هشدارى باشد براى آنان که با‏ ‏تنگ نظرى به مسائل نگاه مى‎کنند، و امیدوارم با نظرى باز به مسائل توجه‏ ‏کنند و دوباره بشود در جامعه خدمت کرد و انتقادى دلسوزانه نمود.‏ ‏امیدوارم خداوند به همه ما توفیق خدمت به دین خدا و مردم مسلمان را‏ ‏عنایت فرماید. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
‏ ‏
‏ ‏سپس آیت الله العظمى منتظرى به ایراد سخن پرداختند و فرمودند:

‏اعوذ بالله من الشیطان الرجیم ‏
‏بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین ‏

‏قرآن کریم در سوره یس مى‎فرماید: (واضرب لهم مثلا اصحاب القریة اذ‏ ‏جائها المرسلون ): “اى پیغمبر اصحاب آن قریه را مثال بزن که مرسلین در‏ ‏آن وارد شدند”. منظور شهر انطاکیه است . قبل از این که حبیب نجار بین‏ ‏مردم پیدا شود که از مرسلین حمایت کند، خدا اسم انطاکیه را مى‎گوید‏ ‏”قریة “. قریة یعنى روستا، اما وقتى که داستان حبیب نجار را مى‎خواهد‏ ‏بگوید که از فرستادگان خدا حمایت کرد خدا تعبیر مى‎کند: (و جاء من‏ ‏اقصى المدینة رجل یسعى ): “از آخر شهر یک مردى آمد به عنوان حمایت‏ ‏از فرستادگان خدا”. یعنى قبل از آن که یک حبیب نجارى در آنجا پیدا بشود‏ ‏اسمش قریه است ، اما حالا که یک مرد پیدا شد خدا مى‎فرماید مدینه ، یعنى‏ ‏شهر.

‏ ‏البته من قابل نیستم ولى همان گونه که گفتند نجف آباد علماء و بزرگانى‏ ‏داشته و این یک واقعیتى است ، و روى این اصل کسانى که با حق مخالفند با‏ ‏شهر شما و علماء شما مخالفت مى‎کنند.

‏ ‏خیلى تعجب است ، الان نزدیک سالگرد انقلاب است ، سى سال از انقلاب‏ ‏گذشته است ، مثل این که آقایانى که متصدى امورند فراموش کرده اند‏ ‏شعارهایى را که مردم اول انقلاب مى‎دادند. اگر بنا بود که نفتى را بفروشند‏ ‏و خرج کنند که شاه این کار را مى‎کرد. رژیم سابق روزى شش میلیون بشکه‏ ‏نفت مى‎فروخت و کارهایى هم انجام مى‎داد. این که مردم قیام کردند شعار‏ ‏انقلاب این بود: استقلال ، آزادى ، جمهورى اسلامى . الان نزدیک سى سال‏ ‏از انقلاب مى‎گذرد، شما پاسخ این مردم را چه مى‎گویید؟ مردم انقلاب‏ ‏کردند، رهبر فقید انقلاب و دیگران همه این را تأیید مى‎کردند که بایستى‏ ‏تغییر و تحول در جامعه پیدا بشود و از جمله شعارها “آزادى ” بود.

‏ ‏الان یک نفر عالمى در نجف آباد مثل جناب مستطاب حجة الاسلام آقاى‏ ‏قیصرى یا علماى دیگر مثل حجة الاسلام آقاى واحد که از بزرگانند و‏ ‏سایر علماء که در نجف آباد هستند، به جاى این که از علماء تقدیر شود که‏ ‏مردم را هدایت و رهبرى مى‎کنند، براى آنان مزاحمت ایجاد مى‎کنند. آیا‏ ‏آزادى که شعار مردم بود همین است که سه چهار نفر بنشینند تصمیم‏ ‏بگیرند و بقیه ساکت باشند؟! استقلال ، آزادى ، جمهورى اسلامى .‏ ‏جمهورى اسلامى یعنى چه ؟ یعنى حکومتى که جمهور مردم پایه گذار و‏ ‏مدیرش باشند، البته بر اساس موازین اسلام .

‏ ‏لازم است بر مسئولین و متصدیان امور - مخصوصا حالا که سالگرد‏ ‏انقلاب است - یک انعطافى در آنان پیدا شود و با مردم سازگارى داشته‏ ‏باشند. خواسته هاى مردم مورد توجه قرار گیرد و مردم هم ساکت نباشند.‏ ‏مردم وظیفه دارند که در هر شرایطى اعتراض خودشان را اعلام کنند وگرنه‏ ‏اصلا بى خود انقلاب کردند. مردم از باب این که صاحب کشور بودند‏ ‏انقلاب کردند الان هم این مردمند که صاحب کشورند، این همه اصولى که‏ ‏در قانون اساسى راجع به حقوق مردم است را نمى توان نادیده گرفت و با‏ ‏نهادهاى غیرقانونى بر آنان حکومت کرد.

‏ ‏مجددا من از شما مردم شریف نجف آباد تشکر مى‎کنم که احساس وظیفه‏ ‏کرده اید، و این که نسبت به مزاحمت ایجاد شده براى جناب مستطاب‏ ‏حجة الاسلام آقاى قیصرى اعتراض کرده اید و به طور قانونى حرکت‏ ‏کرده اید قابل تقدیر است . ان شاء الله همه شما موفق و موید باشید.
‏ ‏والسلام علیکم ورحمة الله و برکاته.‏

‏دفتر آیت الله العظمى منتظرى ‏
‏‏۱۳۸۷/۱۰/۳۰‏‏
۶ دیدگاه » بیان دیدگاه۱م بهمن ۱۳۸۷ - روشن فکرنمای فریب خورده : آقا دستاورد فقهی خود شما مگه نبود این وضعیت مملکت…شما خودت مگه ۴ جلد ولایت فقیه ننوشتی…؟این هم ولایت…

۲م بهمن ۱۳۸۷ - سينا :
پاسخ به دوست گرامی:روشن فکرنمای فریب خورده
برای کسب اطلاعات بیشتر درمورد این عالم ربانی و حتی مطرح کردن پرسشهای خود به سایت دفتر ایشان:www.amontazeri.com مراجعه کنید. کتاب دیدگاهها و خاطرات ایشان را که هرگز به طبع نرسیدند، دانلود و مطالعه و عکسهای دوران حصرشان را مشاهده کنید. مثلا ایشان می فرمایند: من با ولایت@ مطلقه@ ی فقیه مخالف بودم و به آن رای ندادم، ولی فقیه متخصص علوم دینی است نه هر مسئله ی اقتصادی یا سیاسی و….(نقل به مضمون)آنگاه قضاوت کنید.آیا هدف حضرت رسول(ص) ایجاد انواع فرقه های شیعه، سنی و… بود یا بعد از ایشان کارشکنی شد و حق حضرت علی (ع) را غصب کردند…………………..

۲م بهمن ۱۳۸۷ - حامد : آقا من یک روانشناسم و به هر کس که این مطلب را بخواند می گویم که گاهی انسان آنقدر از مکانیسم های دفاعی استفاده می کند که خودش هم از تناقضات آگاه نمی شود ولی من به شما می گویم هر جا دیدید گروهی سعی در بالا بردن هم دارند و برای هم تعارف تکه پاره می کنند، در صداقتشان شک کنید. یک آدم صادق نه احتیاج دارد خودش را خیلی بالا ببرد نه زیاد خودش را فروتن نشان دهد.

۲م بهمن ۱۳۸۷ - امیر : چرا رهبری علیه ظلم را برعهده نمیگیرند.