محافل و عناصر وابسته گرا به رژیم ایران
دیشب داشتم یکی از مقالات آقای حسن داعی محقق و پژوهشگر متعهد ایرانی را میخواندم که در باره شبکه لابی رژیم ملایان نوشته بود و تلهویزیون روشن بود و میزگردی با شما از صدای امریکا پخش میشد و میهمان برنامه آقایی بود به نام احسان زاهدی که خود را نماینده و مسئول انجمن دانشجویی آینده سازان ایرانی معرفی میکرد و در مورد اهداف خیرخواهانه این انجمن سخن میگفت وتبلیغات میکرد و جواب تلفن هایی که از او تعریف و تمجید میکردند را میدادپیش خودم گفتم لابد این هم یکی از انجمنهای پوششی رژیم در امریکا است که ظاهراً کارش تحقیقات علمی وپژوهشی و برای جذب نیروی دانشجویی خارج از کشور است و در عمل چیزی جز خدمت به رژیم و بزک کردن چهره نامشروع آن نیست و عملاً برای خنثی کردن و لاپوشالی کردن فعالیتهای دانشجویی است و جالب این که در دقیقه آخر بیننده ایی سئوال بسیار بجایی کرد و از این آقا پرسید آیا وقتی احمدی نژاد به امریکا آمده بود انجمن شما با ایشان ملاقات داشتند ؟ در این جا بود که طرف نتوانست کتمان کند و گفت بله ما هم با ایشان ملاقات داشتیم !! پیش خودم گفتم دیدی کلاغهای همه دنیا سیاهند !!اگر مقالات آقای حسن داعی را بخوانید بوضوع متوجه میشوید که رژیم پس از شکست پروژه اصلاحات در ایران برای پیشبرد اهداف آخوندی به روی شبکه لابی خود سرمایه گذاری کرده است و سالهاست رژیم به شکل وسیع در این زمینه فعالیت دارد و در این راستا تشکلها و نهادها و انجمنهای پوششی زیادی را سازماندهی کرده است .و از این لابیها برای اعمال نفوذ بر سیاستمداران و نمایندگان مجلس و همچنین در جهت فعال کردن افکار عمومی علیه جنگ و دور کردن حمله نظامی به ایران و کاهش فشار برای پیشبر سیاست اتمی خود استفاده میکندمدتی است که هر فعال و پژوشگر و محققی جدی که اهداف شوم آخوندها و بازار معرکه پردازان دغلکارش را برملا میکند، مورد خشم سایتهای اینترنتی وابسته به حکومت قرار میگیرند. و سریعاً این محققین را وابسته به مجاهدین میکنند و با عربدهایشان ساز و دهل را علیه مجاهدین کوک میکنند. و حتی در مورد آقای حسن داعی پایشان را فراتر میگذارند و توسط لابی خود فروختهای مثل تریتا پارسی برای او پرونده قضایی میسازند تا جلوی فعالیتهایش را بگیرند و بتوانند بی سر و صدا اهدافشان را پیش ببرندو نمونههای دیگر و در زمینههای مختلف کم نیست و پژوهشگران دیگری هم مثل آقای ایرج مصداقی که در زمینه حقوق بشر بمثابه یک وظیفه فعالیت میکند و عوامل و دارو دستههای وابسته به رژیم را در داخل و خارج افشاء میکند و یا آقای بصیر نصیبی پژوشگر و صدای سینمای معترض که بشکل جدی هم پیالههای رژیم آخوندی را در انبوه برنامههای فرهنگی و هنری افشاء میکند، هیچ کدام در اینترنت از حملات عوامل رژیم در گزند نیستند البته به نظر نگارنده این پژوشگران یک وجه مشترکی با مجاهدین دارند و آن همانا پایداری و حفظ مرز سرخ با رژیم جرم و جنایت است . معلومه هر پژوهشگری و یا نویسنده و شاعر و هنرمندی با رژیم کنار نیاد و لاس نزند و آب را از سراب تشخیص بدهد مورد غضب آخوندها قرار میگیرد.خب رژیم پول و منابع مردم ایران را در دست دارد واین چند ساله تجارب نشان داده که رژیم در تارج دادن آن هیچ ابایی ندارد و از این نظر دست لابی برای اعمال نفوذ باز است ضرب المثلی است که میگوید با پول و ثروت میتوان بر شیاطین فرمانروایی کرد بدون ثروت حتی نمیتوان بره ای را هم احضار کرد و تملق هم که سم شیرینی است که لابیهای رژیم مادرزاد در آستین دارند. پس اگر افشاء نشوند میتوانند نقش ضربه گیر آخوندها را بازی کنندهمین چند ماه پیش در ایتالیا سه برگ فکس برای اکثر فرش فروشان ِ شهرهای مختلف ایتالیا با نام محفوظ ارسال میگردد که در آن از تجار فرش تقاضا میکنند تا به اتحادیه تجار فرش در ایتالیا بپیوندند و نویسنده نامه به بهانه اینکه نمیخواهد از مزایا و حق و حقوق ویژه بهرمند شود و میخواهد همانند یک عضو ساده با او برخورد شود اسم خود را نمینویسد و حتی سایت اینترنتی و پالتاک راه میاندازد و در تماسهای تلفنی به روشنی عنوان میکنند که اگر به اتحادیه بپیوندید از مزایای ویژه مثل خرید فرش از ایران با 20% تخفیف و تبلیغات ویژه برخوردار خواهید شد و خلاصه عدهایی را هم جمع کردند و محل اولین نشست خود را هم اعلام کردند که فهمیدیم همان سفارت جمهوری اسلامی در رم است ( نامهها و عکسهایش موجود است) و نهایتاً بعد از برملا شدن نشست در سفارت بیشتر تجار فرش از رفتن به اتحادیه امتناع نمودنداین قبیل افراد و جریانات به ظاهر صنفی نقش مهمی برای آخوندها بازی میکنند . یکی شکنجه میکند و دار میزند و یکی هم در خارج تلاش میکند تا رژیم بیشتر دوام بیاورد و این رژیم پوسیده را از مهلکه خطرات کنونی نجات دهد . به چه طریق ؟؟ با سمینار و سخنرانی و انتشارات مقالات و تشکل انجمنهای صنفی و غیر صنفی و راه اندازی شبکه لابی که در واقع تلاش میکنند تا دست خونین را در دستکش سفید پنهان کنند.
دیشب داشتم یکی از مقالات آقای حسن داعی محقق و پژوهشگر متعهد ایرانی را میخواندم که در باره شبکه لابی رژیم ملایان نوشته بود و تلهویزیون روشن بود و میزگردی با شما از صدای امریکا پخش میشد و میهمان برنامه آقایی بود به نام احسان زاهدی که خود را نماینده و مسئول انجمن دانشجویی آینده سازان ایرانی معرفی میکرد و در مورد اهداف خیرخواهانه این انجمن سخن میگفت وتبلیغات میکرد و جواب تلفن هایی که از او تعریف و تمجید میکردند را میدادپیش خودم گفتم لابد این هم یکی از انجمنهای پوششی رژیم در امریکا است که ظاهراً کارش تحقیقات علمی وپژوهشی و برای جذب نیروی دانشجویی خارج از کشور است و در عمل چیزی جز خدمت به رژیم و بزک کردن چهره نامشروع آن نیست و عملاً برای خنثی کردن و لاپوشالی کردن فعالیتهای دانشجویی است و جالب این که در دقیقه آخر بیننده ایی سئوال بسیار بجایی کرد و از این آقا پرسید آیا وقتی احمدی نژاد به امریکا آمده بود انجمن شما با ایشان ملاقات داشتند ؟ در این جا بود که طرف نتوانست کتمان کند و گفت بله ما هم با ایشان ملاقات داشتیم !! پیش خودم گفتم دیدی کلاغهای همه دنیا سیاهند !!اگر مقالات آقای حسن داعی را بخوانید بوضوع متوجه میشوید که رژیم پس از شکست پروژه اصلاحات در ایران برای پیشبرد اهداف آخوندی به روی شبکه لابی خود سرمایه گذاری کرده است و سالهاست رژیم به شکل وسیع در این زمینه فعالیت دارد و در این راستا تشکلها و نهادها و انجمنهای پوششی زیادی را سازماندهی کرده است .و از این لابیها برای اعمال نفوذ بر سیاستمداران و نمایندگان مجلس و همچنین در جهت فعال کردن افکار عمومی علیه جنگ و دور کردن حمله نظامی به ایران و کاهش فشار برای پیشبر سیاست اتمی خود استفاده میکندمدتی است که هر فعال و پژوشگر و محققی جدی که اهداف شوم آخوندها و بازار معرکه پردازان دغلکارش را برملا میکند، مورد خشم سایتهای اینترنتی وابسته به حکومت قرار میگیرند. و سریعاً این محققین را وابسته به مجاهدین میکنند و با عربدهایشان ساز و دهل را علیه مجاهدین کوک میکنند. و حتی در مورد آقای حسن داعی پایشان را فراتر میگذارند و توسط لابی خود فروختهای مثل تریتا پارسی برای او پرونده قضایی میسازند تا جلوی فعالیتهایش را بگیرند و بتوانند بی سر و صدا اهدافشان را پیش ببرندو نمونههای دیگر و در زمینههای مختلف کم نیست و پژوهشگران دیگری هم مثل آقای ایرج مصداقی که در زمینه حقوق بشر بمثابه یک وظیفه فعالیت میکند و عوامل و دارو دستههای وابسته به رژیم را در داخل و خارج افشاء میکند و یا آقای بصیر نصیبی پژوشگر و صدای سینمای معترض که بشکل جدی هم پیالههای رژیم آخوندی را در انبوه برنامههای فرهنگی و هنری افشاء میکند، هیچ کدام در اینترنت از حملات عوامل رژیم در گزند نیستند البته به نظر نگارنده این پژوشگران یک وجه مشترکی با مجاهدین دارند و آن همانا پایداری و حفظ مرز سرخ با رژیم جرم و جنایت است . معلومه هر پژوهشگری و یا نویسنده و شاعر و هنرمندی با رژیم کنار نیاد و لاس نزند و آب را از سراب تشخیص بدهد مورد غضب آخوندها قرار میگیرد.خب رژیم پول و منابع مردم ایران را در دست دارد واین چند ساله تجارب نشان داده که رژیم در تارج دادن آن هیچ ابایی ندارد و از این نظر دست لابی برای اعمال نفوذ باز است ضرب المثلی است که میگوید با پول و ثروت میتوان بر شیاطین فرمانروایی کرد بدون ثروت حتی نمیتوان بره ای را هم احضار کرد و تملق هم که سم شیرینی است که لابیهای رژیم مادرزاد در آستین دارند. پس اگر افشاء نشوند میتوانند نقش ضربه گیر آخوندها را بازی کنندهمین چند ماه پیش در ایتالیا سه برگ فکس برای اکثر فرش فروشان ِ شهرهای مختلف ایتالیا با نام محفوظ ارسال میگردد که در آن از تجار فرش تقاضا میکنند تا به اتحادیه تجار فرش در ایتالیا بپیوندند و نویسنده نامه به بهانه اینکه نمیخواهد از مزایا و حق و حقوق ویژه بهرمند شود و میخواهد همانند یک عضو ساده با او برخورد شود اسم خود را نمینویسد و حتی سایت اینترنتی و پالتاک راه میاندازد و در تماسهای تلفنی به روشنی عنوان میکنند که اگر به اتحادیه بپیوندید از مزایای ویژه مثل خرید فرش از ایران با 20% تخفیف و تبلیغات ویژه برخوردار خواهید شد و خلاصه عدهایی را هم جمع کردند و محل اولین نشست خود را هم اعلام کردند که فهمیدیم همان سفارت جمهوری اسلامی در رم است ( نامهها و عکسهایش موجود است) و نهایتاً بعد از برملا شدن نشست در سفارت بیشتر تجار فرش از رفتن به اتحادیه امتناع نمودنداین قبیل افراد و جریانات به ظاهر صنفی نقش مهمی برای آخوندها بازی میکنند . یکی شکنجه میکند و دار میزند و یکی هم در خارج تلاش میکند تا رژیم بیشتر دوام بیاورد و این رژیم پوسیده را از مهلکه خطرات کنونی نجات دهد . به چه طریق ؟؟ با سمینار و سخنرانی و انتشارات مقالات و تشکل انجمنهای صنفی و غیر صنفی و راه اندازی شبکه لابی که در واقع تلاش میکنند تا دست خونین را در دستکش سفید پنهان کنند.