تروريسم اسلامی: فقر و يا اسلام
بنام خدا
موفقيت البته نه چندان سايت شما و ديگر سايتهای ضد اسلامی مرهون تبليغات وسيع مستکبرين بر عليه به اصطلاح تروريسم اسلامی است. البته هر انسان شرافتمندی می داند که تروريستهای اسلامی کسانی جز مسلمانانی که جهاد خود را بخاطر رهايی از فقر و ظلم و ستم ادامه می دهند نيستند. من به شخصه موافق قتل حتی يک فرد بی گناه نيستم اما چرا هيچ کس از ميلياردها مسلمانی که در فقر نگه داشته شده اند و هزاران تن از آنان روزانه بر اثر گرسنگی و بيماری در حقيقت به قتل می رسند حرفی نمی زند؟ و شما آقايان دکتر و مهندس و فيلسوف و اقتصادان کافر شما سمبل محارب و منافقيد، چرا که ميدانيد و پوشيده (کفر) ميداريد. شما بجای پرداختن به ريشه که همانا فقر و بيسوادی ناشی از استعمار غرب است، به اسلام و جهاد آن بر عليه بی عدالتی حمله می کنيد. فقر و استعمار را از جهان اسلام برداريد، مسلمانان آزارشان به مورچه هم نخواهد رسيد.
کمونيستهای لامذهب نيز از شما صادقترند. آنها با استفاده از آخرين دستآوردهای علمی ثابت کرده اند که تمامی اين کشتارها و حتی مبارزات مسلحانه جهادگران مسلمان را نيز ناشی از عملکرد استعمارگرانه، تجاوزگرانه و منفعت گرانه امپرياليسم می دانند. نصيحت من به شما اين است که بر عليه علت که همانا فقر و ظلم است بنويسيد و بقول سرور شهيدان اگر دين نداريد لااقل آزادمرد باشيد.
همايون اسدی
رشت ، گيلان
آقای اسدی،
مبحث جالبی مطرح کرده ايد. و از آن جالبتر همفکری شما دين داران مطلق گرا با مطلق گرايان استالينيست است، که خود بر آن معترفيد.
دستآوردهای علمی، ده ها اگر نه صدها سال است که بر تفکر ارتجاعی، خشونت گرا، نابرابر(زن و مرد)، انتقامجو و بربريت محض اسلام خط بطلان کشيده و دستآوردهای نوين علمی همين کار را با هرنوع تعين گرايی (چه درپوشش دين وچه دربوشش تمام گرايی کمونيستی، شووينستی وغيره) انجام داده است. ما بر خلاف شما و دوستان استالنيست تان (البته بايد متذکر شد که شما بطور فرصت طلبانه ای آنجا که به نفعتان بوده از آنان فاکت آورده و متحد خود می دانيد و در قدرت که هستيد آنان را بعوان محارب و بی خدا به دار می کشانيد. بدرستی که آزادمردی را از محمد و جلادش علی آموخته ايد) در يک قالب از پيش تعيين شده فکر نمی کنيم. همانطور که بارها در اين سايت متذکر شده ايم ما انديشه ورزی مبتنی بر خرد نقاد را پيشه ساخته و آنرا ترويج می کنيم.
تجارب شکست خورده يکصدسال اخير همراه با آخرين کشفيات در همه زمينه های علمی، مطلق نگری، تعين گرايی و در نتيجه ماترياليسم تاريخی مارکسيست ها را با چالشی بزرگ مواجه ساخته است. اما دينی فکر کردن آنان و پديده ها را در قالب از پيش تعيين شده گذاردن و تعيين يک زيربنا (اقتصاد) و بسط آن به گستره توضيح تمام پديده ها مانع از آزادانديشی آنان شده و بيشتر آنان را بدام جنايتکاری چون خمينی يعنی جلاد ملت و فرهنگ ايران و رهرو راستين محمد انداخته است.
در رابطه با ريشه يابی تروريسم از نوع اسلامیش و اينکه آيا ناشی از فقر و بيسواديست، پژوهشگر نقاد و دانشمند اسلام شناس دکتر علی سينا در پاسخ به سؤالی مشابه مطلبی به زبان انگيسی نوشته است که عين ترجمه آنرا بخاطر انطباق آن با ديدگاه ما در اين جا می آوريم:
“تروريسم اسلامی نتيجه مستقيم تلقين (شستشوی مغزی) اسلامست و نه پی آمد فقر و تنگدستی. تروريستها نه از خانواده های فقير بلکه همواره از خانواده های متوسط و مرفه و يا بسيار ثروتمند بوده اند. آنان نه تنها بيسواد نبوده اند بلکه بيشتر آنان فارغ التحصيلان دانشگاه، دکتر و مهندس اند و نه فقير و بيسواد. سی چهل سال پيش زمانيکه مسلمانان فقير بودند مشکل تروريزم اسلامی وجود نداشت.
تروريسم اسلامی بار ديگر مشکل آفرين شده چرا که مسلمانان از اسلام پيروی ميکنند. مشکل اسلام است و نه فقر و بيسوادی. در خلال سه چهار دهه گذشته مسلمانان بخشاَ بخاطر پول نفت و بخشی ديگر بخاطر مهاجرت به کشورهای غربی به نان و نوايی رسيده و اکنون که ثروتمند شده اند خواهان جهادند.
جهاد يکی ار ارکان اصلی اسلام است با اين توجه که انجام آن در هر شرايطی واجب نيست. به همين خاطر به مسلمانان گفته شده زمانيکه فقيرند و ضعيف بايستی صبر پيشه کرده و همينکه قدری اطمينان پيروزی يافتند، جهاد را بايد از سرگيرند.
دکتر م. خان مترجم قرآن و صحيح بخاری به انگيسی، در همين زمينه می نويسد:
"الـه(خدا) در سوره توبه به مسلمين فرمان می دهد که تمام محظورات و پيمانها را فراموش کرده و بر عليه مشرکين و همچنين صاحبان کتاب (مسيحيان و کليميان) بجنگند تا زمانيکه يا اسلام آورده و يا با کمال ميل جزيه دهند و خود را مطيع و حقير احساس کنند (9:29) بنابراين مسلمانان هر زمان که خود را قوی احساس کنند اجازه نداشته اند جنگ را بر عليه مشرکان و يهوديان و مسيحيان متوقف کرده و صلحی هميشگی را جايگزين آن کنند. در ابتدا "جنگيدن" ممنوع بود پس از آن مجازشمرده شد و در آخر واجب و الزام آور شد." (صفحه 24 مقدمه ترجمه انگيسی صحيح بخاری).
دکتر صبحی يکی از مدرسين معاصر از قول امام سيوطی (عبدالرحمن بن ابوبکر) مؤلف الاتقان فی علوم القرآن می نويسد: "فرمان جنگ بر عليه کافران تا زمانيکه مسلمانان نيرومند نشده بودند به تاَخير افتاد و هنگاميکه ضعيف بودند به آنان امر شده بود که صبر و حوصله را پيشه سازند." (صفحه 269 مباحث فی علوم القرآن، دارالعلم المالاين 1983 چاپ بيروت)
در پانويس نوشته ی بالا، دکتر صبحی عقيده محققی بنام زرکشی را ستايش می کند که می گويد: "الله باريتعالی آنچه که درشرايط ضعف مناسب بود به محمد نازل کرد، چرا که او به محمد و اصحابش مرحمت داشت. بنابراين اگر او فرمان جنگ را در شرايط ضعف صادر کرده بود برايشان شرمساری و بيشترين دشواری ببار میآورد. اما زمانيکه خداوند تبارک وتعالی اسلام را مظفر ساخت فرمان متناسب با شرايط را به مسلمانان صادر کرد: از صاحبان کتاب بخواهيد مسلمان شوند و يا جزيه دهند و کافران نيز بين اسلام و مرگ يکی را بايد انتخاب کنند. اين دو وضعيت، يعنی جنگ و صلح بنا به قدرت و ضعف مسلمانان تعيين می گردد." (همانجا صفحه 270)
سبب از سر گرفتن جهاد اينست که مسلمانان احساس قدرت می کنند و تروريسم شيوه ای را پيش پای آنان می گذارد که بوسيله آن تعداد قليلی از آنان می توانند افراد بسياری را به قتل برسانند.
مشکل تروريسم اسلامی را نمی توان با بهبود وضعيت اقتصادی مسلمانان حل کرد. بر عکس، اين به هيجان آنان افزوده و بيشتر مشوق آنان می شود. اگر مسلمانان از حد نياز خود يعنی بيش از آنچه که برای زنده ماندن لازم است داشته باشند به بنگاه های اسلامی "خيريه" هديه می کنند که صرف خرج و مخارج جهاد شود. قبل از اينکه توسعه ی اقتصادی به مسلمانان داده شود، بايد آنان را از پستان اسلام بازگرفت. تا زمانيکه آنان مسلمانند و به آيه هايی نظير4:95، 9:81، 9:86،9:88 و 9:111 باور دارند، توسعه ی اقتصادی همان چيزيست که نبايد داشته باشند.
برای مبارزه با تروريسم اسلامی سه راه موجود است:
1- مسلمانان را از افکار مخرب و زهر آگين اسلام نجات داده و به آغوش انسانيت باز گرداند. بايستی با اسلام مبارزه ايديولژيکی شود و بعنوان دکترينی که توسط يک بيمار روانی و رييس گروهی راهزن ايجاد شده، بدور افکنده شود.
2- مسلمانان را به چنان فقری کشاند که هرگز پول اضافی برای کمک به "بنگاههای خيريه اسلامی" نداشته باشند. آنها نبايد احساس کنند بقدر کافی برای ادامه جهاد قوی شده اند. همانطور که امام سيوطی گفت "آنرا تا زمانيکه قوی شوند به تاَخير بينداز".
3- با آنان جنگيد و قبل از اينکه انسانيت را از بين ببرند آنان را نابود کرد.
سازمان ما faithfreedom.org از ميان سه آلترناتيو فوق از شق اول طرفداری ميکند. ما قوياَ تلاش می کنيم به مسلمانان نشان دهيم که اسلام دروغ است و محمد دروغگو و بيمار روانی. ما اميدواريم مسلمانان در گروه های زياد اسلام را ترک گفته و به اين جنون خاتمه دهند قبل از اينکه اهل جهاد مرتکب بازپسين ديوانگی خود شده و اين جنگ را بصورت جنگ هسته ای درآورند. در اين صورت مسلمانان نيزبه هلاکت خواهند رسيد.
برای پايان دادن به تروريسم اسلامی ما جزاين سه شق راه ديگری نداريم. شقوق دوم وسوم انسانی نيستند، تنها راه حل انسانی ابراز حقيقت است. بايد برای مسلمانان حقيقت را آشکار کرد و آنان را از پستان زهرآلود اسلام بازگرفت. دروغهای اسلام بايد افشا شوند. اسلام و تنها اسلام است که مشکل آفرين است و نه فقر و نه چيز ديگر. بايد علت را از بين برد و نه معلول. وقت آن است که روشنفکران مسلمان و ديگران روشنفکران به انکار جمعی خود پايان داده، حقيقت را پذيرفته و مشکل را ريشه ای حل کنند. اگر راه حل شماره يک شکست بخورد، راه حل شماره سه آلترناتيو خود به خودی آن است که نبايد اجازه دهيم بوقوع بپيوندد.
اين موضع سازمان ماست و ما، مسلمانان سابق، از همه دعوت ميکنيم به ما پيوسته و ما را در مبارزه با اسلام که علت همه اين خرابيهاست ياری دهند. آنوقت و آنجا که اسلام حذف شده باشد و قربانيان آن رها شده باشند، توسعه اقتصادی و رفاه خود به خود در پی خواهد داشت، حقوق بشر بازسازی شده، دمکراسی ريشه دوانيده و دوران نوينی از روشنفکری و انديشه ورزی در ميان اين ملتهای سابقاَ مسلمان طلوع خواهد کرد. دراين صورت آموزش و پرورش پيشرفت خواهد يافت، علوم تجربی شکوفا خواهد شد و طی يکی دو قرن جهان اسلام خردوخمير شده کنونی چه بسا از تمدن غرب نيزپيشی گيرد. جنبش ايجاد شده توسط اين رنساس افق جهان را روشن کرده و مسلمانان بدبخت و زبون امروز را به اوج قله های شکوه و شادخواری خواهد رساند. اما ابتدا بايد به بردگی فکری آنان خاتمه داد.”
دکتر علی سينا
برای دسترسی به متن اصلی ترجمه فوق به سايت www.faithfreedom.org مراجعه کنيد.
دکتر ميرزا روشنگر