iran 17.7.2009



شهباز نخعی
تمام این پرت و پلا گویی ها و هذیان ها یک وجه مشترک دارند: وحشت زدگی!از سکوت سنگین سید علی خامنه ای تا یاوه سرایی رییس راهنمایی و رانندگی، و از دروغ وقاحت آمیز سردار احمدی مقدم تا پریشان گویی های حجت الاسلام مقتدایی و سردار فیروزآبادی، همه و همه نشان از اوج وحشت زدگی و درماندگی همه مقامات نظام ولایت مطلقه فقیه از صدر تا ذیل دارند. این اوج وحشت زدگی را پرویز داودی، معاون اول رییس جمهوری، با کم ترین واژگان چنین بیان می کند: "ما اگر برویم، جهان را نیز با خود خواهیم برد"!--------------"دست خون آلود رادر پیش چشم خلق پنهان می کنند !هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد رواآنچه این نامردمان با جان انسان می کنند".(زنده یاد فریدون مشیری) * * *عبید زاکانی می گوید: شخصی به جنگ می رفت، نعره می زد و تیز می داد. پرسیدند: چرا نعره می زنی؟! گفت برای آن که دشمن را بترسانم! پرسیدند: چرا تیز می دهی؟! گفت برای این که خودم هم می ترسم! حکایت این عمله و اکره سرکوب وپرقیچی های مزدور مقام معظم رهبری سابق است که خودش گویی که حناق گرفته باشد چندین و چند روز است که صدایش در نمی آید و معلوم نیست در کدام سوراخ موشی فرو رفته است!پر قیچی های مواجب بگیر هم که گاه و بیگاه می کوشند رجزی بخوانند تا به یکدیگر قوت قلب بدهند، کارشان از تیز دادن گذشته و از پریشان گویی و فلاکتی که در لحن شان موج می زند بخوبی آشکار است که شلوار زرد کرده اند!سردار رویانیان، رییس پلیس راهنمایی و رانندگی (؟!) می گوید: "یک عده آشغال می گویند این رهبر، نظام و قانون را باید تغییر داد، مگرما مرده ایم؟ مگر می گذاریم در این کشور علی تنها بماند؟"!سردار اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی هم درفشانی می کند: "واقعا کار زشتی است که مسؤلان کشور را متهم به دروغگویی و فساد کنیم... نیروی انتظامی در روزهای اول با هدایت افکار عمومی، روشنگری و با حد اقل توسل به خشونت و زور، مردم را از صف اغتشاش گران جدا کرد. این داستان گرچه با هزینه اما در مدت زمان کوتاهی به پایان رسید"!در این بازارمکاره ی رجزخوانی، خالی بندی و دروغگویی، برای جوری جنس توسل و دخیل بستن به امام زمان هم مشتری های خود را دارد: حجت الاسلام مقتدایی، مدیر حوزه علمیه قم و نایب رییس جامعه مدرسین این حوزه، با خرج کردن از کیسه امام زمان می گوید: "انتخابات اخیر ریاست جمهوری مورد تایید امام زمان و پروردگاراست و هیچ مشکلی درآن راه ندارد... اعتقاد به ولایت فقیه یعنی اعتقاد به کسی که حرف او حرف امام زمان است"!سردار سرلشگر فوق سنگین وزن، سید حسن فیروزآبادی، رییس ستاد کل نیروهای مسلح، در نامه مضحکی به امام زمان، که دستمایه طنزپردازان قرار گرفته، می نویسد: "مهدی جان! در 30 خرداد 88، 30 خرداد 60 را بازسازی کردند. با تخریب، کشتار و آشوب به پایگاه های بسیج و مسجد خدا یورش آوردند... به پای مصنوعی و سینه خسته جانبازان و حتی بانوان و کودکان رهگذرهم رحم نکردند و منافقان سلاح های اهدایی امریکا و اسراییل و انگلیس را به سوی مردم شلیک کردند، تا به خیال خام خود با کمک رسانه های بیگانه، ناجا و بسیج را متهم کنند. غافل از این که مسؤلان با حکمت و تدبیر، بکار بردن سلاح را بخاطر پیشگیری از هرگونه آسیب به مردم منع کرده بودند و نیروهای حافظ امنیت هیچ گاه سلاحی در دست نداشتند و به کار نبردند"!این سردار 200 کیلویی، که وزن جثه و مغزش با هم تناسب معکوس دارند، ابلهانه می پندارد که اگر با توسل به دروغ – آن هم خطاب به امام زمان!- وزن سنگین خود را روی کفه ترازوی ولایت فقیه بیاندازد، می تواند آن را سنگین ترکند، در ادامه نامه خود به "مهدی جان" می نویسد: "بعضی فکر می کنند که اگر علیه ما شعار بدهندما کوتاه آمده، جا می زنیم و عقب نشینی می کنیم. اما ما آمده ایم که جانمان را فدا کنیم"!پهلوان پنبه ای دیگر، سردار عبدالله عراقی، فرمانده سپاه محمد رسول الله، رجزخوانی اش در تضاد کامل با ننه من غریبم های سردار فیروزآبادی است: "اغتشاشات اخیر یکی از بی سابقه ترین اغتشاشات سال های اخیر بود. ما تنها 30 درصد از توان بسیج را برای مقابله با آنها به کار گرفتیم. شورای امنیت ملی ماموریت سرکوب را به سپاه و بسیج داد ومجموعه سپاه تهران بزرگ به عنوان بازوی اجرایی سپاه در تهران، در کنار بسیج و نیروی انتظامی وارد صحنه شد"!سردار حسین همدانی، جانشین فرمانده نیروی مقاومت بسیج هم در بیاناتی، که نشان می دهند مغزش چندان بزرگ تر از سردار فیروزآبادی نیست، می گوید: "آنقدر اطلاعات و اعتراف از اغتشاش گران به دست آمده که اگر تا مدت ها همه رسانه ها بسیج شوند، نمی توان تمام این اعترافات را به مردم انتقال داد"!تمام این پرت و پلا گویی ها و هذیان ها یک وجه مشترک دارند: وحشت زدگی!از سکوت سنگین سید علی خامنه ای تا یاوه سرایی رییس راهنمایی و رانندگی، و از دروغ وقاحت آمیز سردار احمدی مقدم تا پریشان گویی های حجت الاسلام مقتدایی و سردار فیروزآبادی، همه و همه نشان از اوج وحشت زدگی و درماندگی همه مقامات نظام ولایت مطلقه فقیه از صدر تا ذیل دارند. این اوج وحشت زدگی را پرویز داودی، معاون اول رییس جمهوری، با کم ترین واژگان چنین بیان می کند: "ما اگر برویم، جهان را نیز با خود خواهیم برد"!در سوی دیگر این اردوی درهم ریخته و وحشت زده، جنبش آزادی خواه و حق طلب مردم ایران،با گام هایی استواروبه دوراز شتاب زدگی به پیش می رود. سنجیدگی رفتارو متانت این جنبش علاوه بر آن که تحسین و اعجاب دنیا را برانگیخته، دستگاه عصبی حکومت آخوندی را نیز مختل ساخته است. دستگاه عریض و طویل اطلاعاتی-امنیتی نظام که تا همین چند وقت پیش، وزیرش لافزنانه آن را نیرومندترین دستگاه اطلاعاتی-امنیتی دنیا می نامید، در رویارویی با پدیده ی "جنبش مردمی" به بیخ دیوار ناکارآمدی رانده شده و تمام عملکردش به واکنش های ابلهانه ای مانند بازداشت های فله ای واعتراف گیری هایی که هیچ کس برای آنها پشیزی ارزش و اعتبار قایل نیست، محدود گردیده است.نویسنده ای نکته سنج – منصور امان – وضعیت کنونی حکومت آخوندی – که تا همین چند هفته پیش رجزخوانی "اقتدار"اش گوش فلک را کر کرده بود – را چنین توصیف می کند: "گستره اقتدار آنها درست درانتهای چماق هایی که به دست گرفته اند، پایان می یابد"!در چنین شرایطی از آرایش نیروها، آیت الله حسینعلی منتظری، نظریه پرداز ولایت فقیه و رییس مجلس خبرگان تصویب کننده قانون اساسی – که انصافا باید برای صراحت و شجاعتش ارزش و احترام قایل شد – درفتوایی صریح و بدون ابهام، آخرین میخ ها را نیز به تابوت نظام ولایت مطلقه فقیه کوبید: "این که عده ای نسبت به حکومت خودی بوده و بتوانند دست به هر جنایتی بزنند، به خوابگاه دانشجویان حمله نموده و آنها را مورد ضرب و شتم قرارداده و از طبقه بالا به پایین پرتاب کنند، قتل های زنجیره ای را انجام دهند وفرهیختگان این ملت را وحشیانه ترور نمایند واز مجازات مصون باشند، با هیچ دین و آیینی سازگار نیست. مردم باید بر اساس قاعده امر به معروف و نهی از منکر درحد توان خود برای برکناری چنین مسؤلانی تلاش کنند. متصدیانی که شرعا وعقلا تولیت وتصدی امر اجتماعی را ازدست داده اند خود به خود از مقام خود معزولند".و حتی کار به جایی رسیده که فردی مانند سرداردکترمحسن رضایی – که سال ها در مکتب استادی چون هاشمی رفسنجانی درس تزویر و نان به نرخ روزخوردن آموخته – نیز حساب خود را از نظام جدا می کند و می گوید: "ادامه این وضعیت و حل نشده باقی ماندن مناقشات... نظام را به سوی فروپاشی می برد"!