تاسیسات اتمی را بمباران و ویران نکنید!
به جایش بیائید و صادرات نفت، این شریان رژیم را قطع کنید
شما را به خدا، می خواهم اسرائیل را قسم بدهم، آمریکا را قسم بدهم که بیائید و از حمله به تاسیسات اتمی ایران منصرف شوید، من یک راه بهتر و موثرتر سراغ دارم.
نه این که فکر کنید من دلم برای آن سرمایه های کلانی که با برپائی تاسیسات نطنز و اصفهان و کاشان و ساغند و اراک بر باد رفته است می سوزد. فقط به این علت که از نظر من آن بمباران ها سودمند نیست و به جای آن شما باید صدور نفت ایران را برای مدتی قطع کنید و واردات بنزین را نیز متوقف سازید و آنگاه ببینید که چطور این رژیم پس از مدت کوتاهی فرو می پاشد.
من بر حسب ضرورت کاری، مرتبا بین تهران و اصفهان و شیرازی و مشهد و قم و تبریز و شهرهای دیگر در رفت و آمد هستم و از من قبول کنید از هر شهری که دیدن کرده ام، مردم در انتظار شورش هستند و همگی آمادگی دارند.
اهالی تهران و دیگر شهرها می توانند شهادت دهند که اکنون مدتی است بر حضور افراد گشت های مختلف در خیابان ها افزوده شده است و مردم همه جا ماموران اونیفورم پوشیده و نپوشیده رژیم را احساس می کنند و لمس می کنند.
مگر خودشان در روزهای اخیر دوباره تاکید نکرده اند که وظیفه اصلی سپاه پاسداران صیانت از رژیم است؟
مگر نه آن که اخیرا بارها و به بهانه های مختلف، در شهرهای بزرگ و کوچک "رزمایش خیابانی" به راه انداختند؟ آیا هدفشان جز این بود که از شورش مردم بیم دارند و می خواهند دربرابر آن امادگی به وجود آورند؟
حساب کنید که تا به حال چند نفر را گرفته اند و چند نفر را کشته اند و از چند نفر زهر چشم گرفته اند!
***
کاریکاتور از آرشیو : رژیم ولایت مطلقه فقیه :
***
این ها همه نشان از وحشت دارد، زیرا می خواهند چنان محیط سرکوبگرانه ای به وجود آورند که مردم بترسند و سر اعتراض بلند نکنند.
ماموران بسیج و ارشاد و سپاه پاسداران که به خیابان ها فرستاده می شوند تا مردم را اذیت کنند، جوانان را بترسانند و خانم ها را آزار دهند افراد جوانی هستند که آن ها را از دهات دورافتاده آورده اند و آن ها را مورد شستشوی مغزی قرار داده، به آن ها القا کرده اند که موی سر و پوست بدن و آرایش زنان و زینت مردان یک گناه کبیره است و آن که می خواهد به بهشت رود باید با آن ها به مبارزه برخیزد و سرکوبشان کند – که اجر اخروی دارد.
ادعا می کنند که اگر کسی لباس تمیز بپوشد و زنی که آرایش کند، ولایت مطلقه فقیه را نشانه رفته و ولایت مطلقه نیز یعنی همان الوهیت و معنویت و اخلاق و پاکدامنی و غیره و غیره...
ولی هیچ یک از سرکوبگری های رژیم قادر نیست مردم را بترساند و شیوه های خشن و ظالمانه آن ها دیگر در مردم هیچ تاثیری ندارد.
زیرا مردم ایران به خوبی دریافته اند که این رژیم ملغمه ای از سرکوب بی مهار به شیوه رژیم های کمونیستی، فساد مالی کشورهای اسلامی و شرقی، فاشیسم مذهبی و سرکوب به شیوه پل پوت در کامبوج است.
از روزی که این رژیم فریبکار قدرت را در وطن من در دست گرفته، اخلاق و معنویات نابود شده و صداقت و جوانمردی رخت بربسته و امنیت فردی و اجتماعی سیر نزولی داشته است.
در حالی که بیش از شش میلیون نفر از ایرانیان معتاد هستند و زنان و دخترکان نوجوان ایرانی را به فحشاء می کشند و یا در امیرنشین ها به فروش می رسانند،
دزدی و جنایت و سرقت از خانه ها و تعرض در خیابان و تجاوز به افراد به صورت عادی درآمده و اختلاس و رشوه خواری به اوج رسیده و دروغگوئی بی داد می کند، چگونه رژیم می تواند سر بلند کرده و به چشمان مردمان بنگرد؟
تا کنون در وطن ما و یا در هیچ کشور دنیا سابقه نداشته که رژیمی با نام اخلاق و معنویات و دین و پاکدامنی و صداقت و اخلاص و ایثار و ایمان بر سر کار آید و این چنین مرتکب شنیع ترین جنایات گردد و کثیف ترین رفتارهای اجتماعی و عمومی را داشته باشد.
هرگز سابقه نداشته که این چنین شیرازه اخلاق و معنویات و انسانیت در ایران از هم بپاشد و تمدن چند هزار ساله ایران این چنین به یغما گذاشته شود.
چگونه مملکت ما را به وضعی کشانده اند که از میان هر ده نفر انسان بالغ یا نابالغ و کودک و بزرگ یک نفر معتاد است و اعتیاد او به فحشاء و یا دزدی و حتی قتل کشانده می شود، زیرا آن فرد معتاد برای تامین هزینه خرید مواد مخدر ناچار می شود به هر کار ناپسندیده ای دست بزند؟
آنانی هم که معتاد نیستند، و یا هنوز معتاد نشده اند، از چنین وضعی سر غم به دامان برده اند و از این فاجعه ملی اندوهگین هستند و راه چاره ای در برابر ملت ایران نمی بینند.
امروز در وطن ما استعمال تریاک و یا مواد مخدر دیگر به یک امر عادی مبدل شده است. در میهمانی ها، وقتی صرف غذا تمام شد، مردها به اطاق دیگر می روند که بساط دود را به راه اندازند.
پزشکی که از دوستان من است سوگند می خورد که امروزه حتی کودکان ده ساله نیز به مواد مخدر معتاد می شوند، و از این جا تا کشانده شدن آن نوجوان به سوء استفاده های جنسی و یا دزدی و خلافکاری های دیگر فاصله زیادی وجود ندارد.
فاجعه آمیز آن که در برخی نقاط ایران بهای یک بست تریاک از یک قوطی سیگار کمتر است. از زبان یک تریاکی شنیدم که می گفت: «خدا پدر رژیم را بیامرزد که تریاک را این چنین ارزان کرده است». او نمی داند که رژیم بهای مواد مخدر را این چنین ارزان کرده که مردم از رمق بیفتند و حال به پا خیزی و انقلاب را نداشته باشند.
به این نمایش مسخره ای که به عنوان انتخابات ریاست جمهوری به مردم ارائه کرده اند هیچ گاه اعتقادی نداشته ام، ولی همین "مبارزه انتخاباتی" باعث شده که آن ها پته یکدیگر را به روی بیاندازند و فسادهای یکدیگر را علنی کنند و همین انتقادهائی که توسط رقیبان احمدی نژاد از دولت او می شود تا به حال سابقه نداشته و تازه این حرف ها یک هزارم واقعیات نیز هنوز نیست که مردم ایران هر روز با آن روبرو هستند.
من بر این باورم که وطنم در آستانه انفجار قرار دارد. احساس می کنم که مردم آماده هستند که قیام کنند و جور خود را از این رژیم بگیرند و آن را براندازند. آنانی که خودشان این چنین از حکومتشان انتقاد می کنند، چگونه انتظار دارند که ایران و ایرانی از این پس به این رژیم اعتماد داشته باشند؟
حالا هم صحبت حمله نظامی است و آن ها سعی می کنند که زیر پوشش تب جنگی ملت را به سوی خود بکشانند و همان وضع دوران جنگ با عراق را به وجود آورند. ولی این بار مردم دست آن ها را خوانده اند و از بمباران شدن تاسیسات باکی ندارند و حتی آرزو می کنند که این آقای اوباما هر چه زودتر اقدام کند و به این نتیجه برسد که "گفت و شنود" با رژیم ایران سودی ندارد و بهتر است آن تحریم ها را به کار اندازد و چه شیوه ای بهتر از قطع صادرات نفت ایران و توقف واردات بنزین به داخل ایران.
وقتی این درآمد نفت قطع شود، رژیم دیگر پولی نخواهد داشت که به سازمان های ترور یاری برساند و موشک تولید کند و بمب بسازد و سبیل طرفداران خود را چرب کند و سقوطش حتمی خواهد بود.
به خدا قسم مردم ایران هیچ وقت به اندازه امروز آمریکا را دوست نداشته اند. ولی امیدوارند که این آقای اوباما هم قدرت و قاطعیت نشان دهد و مثل کارتر نباشد. بدانند که روزی که رژیم در آستانه سقوط قرار گیرد، هر ایرانی به یک بمب ساعت شمار علیه رژیم مبدل خواهد شد و ما هفتاد میلیون بمب برای براندازی این حکومت خواهیم داشت.